No One Can Save Us From Ourselves
Published:
میدویدم و هزار فکر پراکنده از ذهنم میگذشت. به ترور هنیه در ایران فکر میکردم و وحشت شروع جنگ از جواب ایران تنم را میلرزاند. به نهیلیسم و مفهومی برای معنی زندگی فکر میکردم. به توماس فکر میکردم که بعد از ۲۰ سال مدیریت گروه بازنشست شده و سراغ تنهایی خودش میره. تنهایی و بیمعنایی در کنار هم کشنده هستند. از کنار آدمها میگذشتم. آدمهای رنگارنگ. روی سنگفرش زمین، کرم پشمالوی سبزرنگی به آرامی حرکت میکرد. در امتداد قدمهایم بود. با خود چه تصور میکرد اگر میدید که پایی از آسمان به سویش پایین میآید؟ برای او معنی زندگی چیست؟ از کنارش گذشتم. شاید الان به چمن لبه مسیر رسیده باشد. میدویدم و در گوشم یوروپ قطعه Humanity رو میخوند که میگفت No one can save us from ourselves. تنهایی و بیمعنی کشنده هستند اگر ما بخواهیم، اما باز این ما هستیم که میتوانیم بر آنها غلبه کنیم. زندگی را برای خود معنا ببخشیم و یار خود باشیم.