ورودی‌های جدید

1 minute read

Published:

خیلی با خودم فکر کردم که در ويژه‌نامه ورودی‌های جدید دانشکده کامپیوتر چه بنویسم. ویژه‌نامه‌ای که مخاطبین آن دوستان ورودی سال ۹۴ هستند. چه بنویسم که فضای ورودی را برای آنها توصیف کنم و بگویم که به چه دنیایی وارد شده‌اند. پیش از نوشتن این متن، داشتم اشعار سهراب سپهری را مرور می‌کردم که به این قطعه رسیدم، «کودکان احساس، جای بازی اینجاست»*. دیدم که بهترین تصویر برای توصیف حال دانشکده همین است. اینجا محیطی‌ست که باید «فکر» و «احساس» را از بند رها کرد چرا که اینجا جای بازی‌ست. جای بازی عقل و عشق است. جای عالم شدن و عاشق شدن است. اینجا جایی‌ست که کسب علم، تنها نیمی از کار است و نیمی دیگر آن را باید به دل سپرد. اینجا جایی‌ست که با کمک عقل و دل می‌توان یک تصویر واقعی از زندگی ساخت. تصویری که نه سفید است و نه سیاه. خاکستری‌ست، مثل آدم‌های فیلم‌های اصغر فرهادی. تصویری که شاید با آن «رسم خوشایند»ی که سهراب می‌گفت فاصله داشته باشد. اینجا فضایی‌ست که به ما کمک می‌کند که در کنار دیدن زیبایی‌های زندگی، نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌های آن را هم ببینیم. اینجا فضایی‌ست که به ما می‌آموزد که «نترسيم اگر سيلی سنگ‌ها را چشيديم، اگر آبشاری فرو برد ما را، اگر راه‌مان سخت بود و نفس‌گير»** که رسم زندگی این است. باید پیش رفت و از پا نایستاد. اینجا، جای ساده‌ای‌ هم هست. جایی ساده و بی‌زرق و برق. فضای دانشکده مثل فیلم‌های خوش آب و رنگ هالیوودی و ترکی نیست که در طول نمایشش چشمت را خیره به تصویرش کند. فضای دانشکده از جنس فیلم «خانه دوست کجاست» است. فیلمی ساده که بعد از پایان یافتنش در ذهنت ادامه پیدا می‌کند. فضای دانشکده کامپیوتر امیرکبیر هم برای من اینگونه جایی بود. روح آن بعد از اتمام تحصیلم در دل و ذهن من بیدار ماند و یادش ادامه پیدا کرد. فضای دانشکده ما چنین محیطی‌ست. خوش آمدید به این محیط.

* سهراب سپهری، در گلستانه، دفتر شعر حجم سبز
** فاطمه رحیمیان، جویبار