آس و پاس در پاریس و لندن

1 minute read

Published:

جورج اورل کتابی دارد به نام «آس و پاس‌ در پاریس و لندن» که شرح حال افراد بی‌خانمانی‌ست که مجبور به تحمل روزها گرسنگی یا گذراندن شب‌ها در خیابان‌ هستند. افرادی که هر کدام به دلیلی به این شرایط دچار شده‌اند. او در این کتاب دوره‌ای از زندگی خود در پاریس و لندن را شرح می‌دهد که در فقر و نداری گذشته است. دوره‌ای که گاهی ظرف‌شویی کرده، گاهی خدمتکار بوده و گاهی هم خیابان‌گرد و آواره. این کتاب حدود ۸۵ سال پیش نوشته شده، اما الان که در خیابان‌های آکسفورد قدم می‌زنم هنوز همان فضا را می‌بینم. گویی که زمان برای افراد بی‌خانمان در همان ۸۵ سال پیش متوقف شده. هنوز خیابان‌ها پر است از افرادی که سرپناهی برای خواب ندارند و آواره و سرگردانند. انگار گذشت سال‌ها تغییری در زندگی آنها نداده. انگار توسعه تکنولوژی نقشی در زندگی آنها نداشته و کارتن خالی بعضی محصولات تمام سهم آنها از پیشرفت دانش است. هوا که تاریک می‌شود و خیابان‌ها خلوت‌تر، تنها آنها هستند که در گوشه کنار خیابان‌ها دیده می‌شوند، یکی همراه سگش، یکی در حال خواندن کتابش، یکی در حالی که سازش را در دستش گرفته و یکی که زانویش را بغل کرده. جورج اورل در انتهای کتابش (که بهمن دارالشفایی آن را ترجمه کرده) می‌گوید: «می‌توانم یکی دو چیز را که قطعا از فقر آموخته‌ام بشمارم. دیگر هیچ‌وقت فکر نمی‌کنم خیابان‌خواب‌ها اراذلی دائم‌الخمرند، از گداها انتظار ندارم به خاطر سکه‌ای که کف دستشان گذاشته‌ام سپاسگزارم باشند. تعجب نمی‌کنم اگر مردی بی‌کار انرژی نداشته باشد. سپاه رستگاری را تایید نمی‌کنم. لباس‌هایم را به گرو نمی‌گذارم. دست کسی را که تراکت پخش می‌کند رد نمی‌کنم و در یک رستوران شیک از غذایم لذت نمی‌برم. این تازه اول کار است».