صمد بهرنگی

1 minute read

Published:

سال ۷۴ بود. کلاس چهارم دبیرستان بودیم و روزهای آماده شدن برای کنکور سراسری. دبیر ادبیاتی داشتیم دارای ذوق شعر و داستان. ذوق سرودن شعری در سالگرد فوت احمد آقای خمینی و خواندن آن سر کلاس. بحث تاریخ ادبیات بود و اهل ادب تاثیرگذار در ادبیات ایران زمین. دوستی دست بلند کرد و پرسید از صمد بهرنگی و تاثیر او در ادبیات. جواب معلم کوتاه بود و خشک: «اثر مهمی نداشت». درست یادم نیست اول بار کتاب‌هایش را کجا دیدم. شاید در بین کتاب‌های طبقه‌بندی شده پدربزرگ بود و یا کتابخانه کوچک پسرخاله. درست یادم نیست. اما خاطرم هست اولین بار که کتابی از او را خواندم به دلم نشست. لذت بردم. ۱۳-۱۴ ساله بودم شاید. «افسانه محبت» و «۲۴ ساعت در خواب و بیداری». آن زمان هیچ گاه فکر نمی‌کردم که خالق اولدوز روزی شود بزرگترین معلم زندگیم. معلمی که به من آموخت تا اطراف خود را ببینم. شاید دبیر ادبیات ما درست گرفته بود. شاید صمد بهرنگی تاثیر مهمی در ادبیات نداشته و شاهکاری از خود در ادبیات باقی نگذاشته باشد،‌ شاید، اما به قول غلامحسین ساعدی، شاهکار صمد زندگی او بود. شاهکاری بسا ژرف که اثر خود را در اندیشه نسل‌ها باقی گذاشت. و امروز، ۹ شهریور، سالگرد درگذشت اوست. درگذشتی بحث‌برانگیز. اینکه خود غرق شد و یا دیگران او را غرق کردند. اما چه اهمیتی دارد؟ او خود به من آموخت که اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شوم، که می‌شوم، مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.