مسیر یخ‌زده

less than 1 minute read

Published:

ساعت ۶:۳۰ صبح از خانه بیرون آمدم. مسیر یخ‌زده است. راهی سفید و بلورین جلوی چشمم کشیده شده است. تنها به کمک شن‌ریزه‌هایی که در مسیر پاشیده شده، می‌توانم تعادل خودم را حفظ کنم. شال راه‌راهی را دو لایه دور گردنم پیچیده‌ام و به کمک انعکاس بازدمم در شال، صورتم را گرم می‌کنم. حواسم هست که نلغزم. در راه به سوال‌ها فکر می‌کنم. سوال‌های «گزینش». گزینشی که تعیین می‌کند که آیا صلاحیت تدریس در دانشگاه را دارم یا نه.
سوال: «نظر ایشون در مورد پیاده‌روی ظریف و کری در ژنو چیست؟»
سوال: «آیا ایشون اصلاح‌طلب هستند یا اصول‌گرا؟»
سوال: «نظر ایشون در رابطه با فتنه ۸۸ چیست؟»
سوال، سوال، سوال ...
پایم کمی سر خورد. مسیر خیلی لغزنده است و باید بیشتر دقت کنم. به دفترم رسیدم. مثل معمول هر روز، رادیو پیام را روشن کردم. ۲۲ بهمن هست امروز. رادیو در حال پخش سرود «بهاران خجسته باد» است.